لیدیا تاران، تلویزیون شناخته شده تلویزیون

اگر اطمینان دارید که تلویزیون مشهور تلویزیونی Lydia Taran یک لباس شکننده، نرم و آرام است که روزانه از صبح در برنامه "صبحانه با 1 + 1" بخاطر نوشیدن یک فنجان قهوه دعوت می کند، یک روز ما می توانیم شگفت زده شویم. نه، البته، شکننده و لبخند زده است. اما چه شخصیت قوی، سخت و بسیار غیرمتعارف او دارد! و با یک شخصیت دیگر برای دوازده سال در تلویزیون نمی تواند مانع شود.

روزی که او تغییر کرد

یک بار او تصمیم گرفت که 100 درصد آن را به آسانی بدون هیچ گونه حامی و به دانشکده روابط بینالملل وارد کند. لیدیا توران، تلویزیون شناخته شده تلویزیون، در مدرسه کیف تحصیل کرده است، که به دلیل عدم توانایی رفتن به آنجا، تحصیل کرده است. به عبارت دیگر، لیدا در مدرسه خوشبختی تحصیل کرد. امروز او خوشحال است که او به طور مرتب کلاس را پر کرده است. او در خانه و یا در کتابخانه و کتاب خوانی نشسته بود و کتاب ها را با طعم بخواند. بله بله، و اتفاق می افتد دختر کیف، که بزرگسالان کنترل نکردند، زیرا در خانواده آنها همه چیز تنها بر احترام متقابل و اعتماد متقابل ایجاد شده بود، که درگیر خودآموزی بود.


در خودش، او مطمئن بود . اما - پرواز کرد. و در آخرین روز از ابتدای شروع، تب شدید بود تا معلوم شود کدام اساتید دیگر می توانند اسناد را وارد کنند. قبل از چشمم، اسم ها را فریاد زد: شیمیایی، فیزیکی، زبان های خارجی، فلسفی، تاریخی ... همه چیز درست نیست. خسته کننده است گرم نمی شود باقی مانده - روزنامه نگاری. و او تصمیم گرفت چیزی را که او واقعا از آن متنفر بود انتخاب کرد: پدربزرگ تلویزیون مشهور تلویزیون لیدیا توران روزنامه نگاران شناخته شده در کیف بودند. یا به جای آن، مادر من، ماریا گاوریلونو، در تعدادی از نشریات کممسولم منتشر شد که در زمان شوروی، مقدار باور نکردنی وجود داشت. پدر (متأسفانه او دیگر با ما نیست)، علاوه بر روزنامه نگاری، نوشتن، انجام ترجمه ها را انجام داد. در سراسر آپارتمان: روی میز، مبل، روی زمین - ورق های دست نویس، برش های روزنامه، مجلات گیر افتاد. کوچولوی لیدیا در اثر بی نهایت یک ماشین تحریر آمیز به خواب افتاد و سپس به شدت خندید و سپس چند دقیقه به حالت تعلیق درآمد. اما از این نفرت و عشق حرفه ای و حرص و طمع توسعه یافته است. "پدر چنین فریاد زد! - "حتی رویای من به شما کمک نمی کند" - او فریاد زد هنگامی که متوجه شد دختر به روزنامه نگاری وارد شده است. و این به رغم این واقعیت است که در دانشکده او بسیاری از دوستان. فقط همین که پدرم مرد بسیار اصولی بود. خوب، هیچ چیز وحشتناک در هر حال، روزی را که روزنامه نگاری را برگزیده ام، پشیمان نیستم. این تنها دانشکده بود که در آن مجاز به مطالعه در بیمارستان بود و در همان زمان کار می کرد. مانند بسیاری از بچه ها، من در کلاس اول در رادیو رفتم و در UNIAN، Interfax به یاد می آورم. سپس - در ایستگاه های رادیویی FM. به زودی در تلویزیون گرفتم همه چیز به نوعی به خودی خود، بدون تنش غیر ضروری، امتناع، ناامیدی تبدیل شده است. "


روزی که هیجان از خواب بیدار شد

هنگامی که لیدیا از یک ساختمان به دیگری حرکت کرد، در یک ساختمان کنار ایستگاه رادیویی کار می کرد، اتاق "کانال جدید" را مجهز کرد. او خواسته بود که درباره اشتغال صحبت کند. آنها توضیح دادند، من را به یک مصاحبه دعوت کردند و برای کار ارائه دادند. گرچه لیدیا اذعان می کند: "من به راحتی سقوط کرد، اما بعد از آن در این ساختار شدیدا رشد یافت." به عنوان مثال، وقتی در 21 سالگی به کانال جدید رسیدم، به طور ناگهانی به همه آنها اعلام کردم: «من می خواهم برنامه های ورزشی را اجرا کنم. در خانواده ما، همه ورزش ها علاقه مند هستند. در اینجا مفهوم برای شما است. " او با یک لبخند توضیح داد: "دختر، شاید شما هنوز یک چت کمی دارید، شروع به کار با چیزی ساده، رشد کنید؟" لیدیا تاران، تلویزیون شناخته شده خوش شانس بود: او مانند یک بچه گربه کور به آب فرو ریخت: شما بیرون آمدن و زنده ماندن. او با فتنه ها، نه با رقابت، نه با حسادت، نه با «اشکالزدایی تلفنی» مواجه نبود. "کانال جدید" سپس یک تیم شگفت انگیز از مردم دوست داشتنی را در دیواره های آن جمع کرد. افراد متاثر از سنین مختلف، با احترام مایل و قادر به کار هستند. هر یک از این ایده ها - حرص حرفه ای - برای ایجاد چیزی بنیادین جدید در تلویزیون اوکراین زندگی کرد. آندری کولیکوف روزنامه نگار مشهور تلویزیونی فقط از لندن بازگشت. لیدیا تاران، تلویزیون مشهور تلویزیونی که سالی یک سال بدون تلویزیون بود، بلافاصله به همراه کانال تلویزیونی پخش شد.

"فقط تصور کنید که من هستم، و چه کسی او است! و دو نفر از ما - در هوا صبح. وقتی آندری را دیدم، هدیه ای از سخنرانی را از دست دادم. زبان با هیجان خفه شد. اما برای مرد تلویزیون، مهمترین چیز تمایل به یادگیری است. و من در حال مطالعه بودم برای مثال، امروز یک دانشجوی سال دوم تحصیلی به تلویزیون می آید و به درستی می شکند: «آیا من فقط 500 دلار برای این (!) کار می کنم؟» خودتان - هیچ کس و او را نمی شنود - هیچ چیز، در حالیکه قبلا می گوید که چقدر او باید پرداخت کند بله، من یک بار خوشحال شدم و خوشحالم که برای چنین کار جالب و جالب، به نظر می رسد، من هنوز پول دارم! من به طور رایگان شخم می زنم، اگر تنها از فرصت برای شرکت در روند خود محروم نیستم. به هر حال، Andrei Domansky، که پس از آن در رادیو کار می کرد، دقیقا همان حالت شادی و سوء تفاهم کامل بود، برای آن او ماهانه در یک بیانیه امضا می کند و یک یادداشت در کیف پول قرار می دهد. "


روزی که انقلاب رخ داد

یک روز، Lidina Kuma، تهیه کننده برنامه "Rise"، بسیاری از مهمان ها، از جمله یک ارائه دهنده تلویزیون، Andrei Domansky (که تا آن زمان ایستگاه رادیویی را ترک کرده بود) را تشکیل می داد. آنها در یک کانال تلویزیونی کار می کردند، اما در راهروها تقریبا تقاطع نداشتند. لیدیا منجر به مسائل مربوط به شب از "ورزش خبرنگار"، اندرو - صبح "ظهور". ما در موارد نادر یکدیگر را دیدیم. آنها می دانستند که یک خانه جدید و پراکنده شده است. Domansky سپس "معبد" را ترک کرد. توضیح داد که او کمی داشت، به نظر می رسد، بنابراین، او به خانواده اش در اودسا بازگشت. و در اینجا یک انقلاب وجود داشت. در اودسا، Domanskii برنامه Orange Square، نوعی باشگاه بحث و گفتگو بین شهروندان عادی و سیاستمداران را برگزار کرد و اغلب "لیده" را به عنوان میزبان "خبر" برای مشاوره می خواند. سپس آنها یک شرکت سال نو تولید کردند. لیدا برای تعطیلات زمستانی ترک کرد یک روز بعد از اسم Domanskogo شروع شد - قافیه های خنده دار. بنابراین، چیزی انتزاعی، به آنچه که ملزوم نیست. "در آن زمان من عاشقانه جدی و زندگی شخصی طوفانی داشتم. پیام های مشابه، از طرف Domanskii و از دیگر افراد، توسط دریا دریافت شد. اما آندره یوریویچ حتی آن زمان به نظر می رسید که او با من فریب خورده بود. فکر کردم فقط با او دوست بودم به طور کلی، این چنین بود، زیرا به زودی ما با یک مرد معشوقه جدا شدیم، و اندرو من را از تجربیات رنج نجات داد. این یک سخن انتزاعی در مورد چگونگی ایجاد روابط دوستانه درست بود، به طوری که بعدا آنها مانند یک خانه از کارت ها فرو ریختند. اما آندری یوریویچ به سرعت نفوذ کرد: وقت آن است که وارد بازی شویم. "


روزی که او از Domanskii رد کرد

هنگامی که آنها با آندری در یک میدان قدرت ظاهر شدند: در هر دو - دوره دشواری روابط شخصی. لیدیا در حال گذراندن یک تعطیلات بود و آندری نمی توانست روابط خود را در خانواده برقرار کند. آنها به یکدیگر گوش می دادند و در مورد خودشان صحبت نمی کردند.

"به دلایلی، ما همیشه خود را در همان شرکت ها یافتیم. از آنجا که آنها در حال حاضر در یک پایه کوتاه بودند، گاهی اوقات تعجب: "Andryusha، اگر شما خیلی" حداقل zaohavsya "، واقعا صدمه دیده است به گوش دادن به ناله روح من؟ "با این وجود، ما یک جلسه یک به یک برای مدت زمان طولانی نبود. آندره در آن زمان یک خانواده بود و خانواده - این پارافیائی است که هرگز قصد نداشتم صعود کنم. وقتی متوجه شدم که او واقعا به من جدی گرفته است، من شروع کردم ... او را از جلسات ما محروم کرد.

به طور خلاصه، من همچنان با او دوست هستم، و او با من - دیگر. یک رویکرد واقعا جدی از روابط ما تنها زمانی اتفاق افتاد که آندری تصمیم خود را در مورد خانواده اش تصویب کرد. اما این یک موضوع صرفا Domanskii است، نه من. من نمی خواهم آن را با کسی در میان بگذارم. "


روز او در لباس عروسی سعی کرد

هنگامی که لیدیا تاران، تلویزیون مشهور تلویزیونی نقش عروس را بازی کرد - در حال حاضر پنج بار. دقیقا او تا به حال photoshoots در لباس عروسی. یک عکس از عروس لیدا در میز مادرش شگفتزده می شود. اما در دفتر ریاست جمهوری، لیدیا تاران و آندره دومانسکی جمع نشدند. لیدا و آندری برای شش سال با هم همکاری کرده اند. آنها دو ساله دختر Vasilina رشد می کنند. در همان زمان، بچه ها در یک ازدواج مدنی زندگی می کنند و فکر نمی کنند که روابط رسمی را رسمیت دهند. دوستان نزدیک، ماریچاکا پادالکو، تلویزیون سخنگوی و یور سوبلوف، میزبان تلویزیون شهروندی او، به شدت آنها را از رفتن به اداره ریاست جمهوری منصرف می کنند. این به این دلیل است که هر یک از آنها در زمان مناسب هم ازدواج ناموفق داشتند. در پاسخ به ترفندهای زنان: آنها می گویند، کودک باید یک پدر رسمی داشته باشد - لیده فقط شگفتی شانه هایش را می کشد: "پس او دارد. این در گواهی تولد ثبت شده است. و نام Vasilina Domanskaya است. چاپ در پاسپورت کاملا بر پدر پدر Andrei تاثیر نمی گذارد - هر دو به فرزندان بزرگترش و به جوان تر. او این را خیلی خوب می داند. علاوه بر این، ما پول اضافی برای احمقانه نداشتن آنها را به نوعی مراسم غیر قابل درک، که به هیچ وجه به هیچ وجه نیازمند نیست، نداریم. این پول بهتر است برای سفر، که ما انجام می دهیم. "

همه مسائل داخلی، این زن و شوهر تلویزیون زیبا، محبوب و بسیار مشغول تصمیم به راحتی. مشکل از ظروف کثیف با خرید یک ماشین ظرفشویی روبرو شد. تمیز کردن، و همچنین پخت و پز، پارافین عمه Lyuba، عملا یک عضو از خانواده خود است. عمه Lyuba شرکت کننده بسیاری از پروژه های آشپزی تلویزیونی است. سپس غذاها را تهیه می کند که افراد مشهور را دعوت می کنند تا از آنها بیرون بیایند. به هر حال، در کلبه با عمه لووبا، مادر مادر ماریا Gavrilovna و Vasilina تمام تابستان صرف. پدر و مادر در حال کار هستند، مادربزرگ من با یک دختر مشغول به کار است.

"تمام مشکلات حل شده اند. نکته اصلی این است که آنها را در خط مقدم قرار ندهید. شما می توانید گول زدن: آنها می گویند، چه همسر بد من، هیچ چیز من آماده، - لیدا لبخند می زند. - بله، خدا، پیتزا فروشی ها وجود دارد، تحویل مواد غذایی به خانه وجود دارد. از یک وضعیت خارج نمیشوی؟ اگر چه زمانی که زمان و میل وجود دارد، به همین دلیل غذای خوشمزه خود را طبخ نکنید. "


روز او برای همه رقصید

هنگامی که او "کانال 5" را ترک کرد. "پیش از آن من به" طرفداران "دعوت شدم، اما همراه با سردبیر ما احساس" راحت "در" جدید "داشتیم. و سپس آنها از یک نوع خاصی خسته شدند و متوجه شدند: وقت آن است که حرکت کنیم. و تصمیم گرفتند از مغازه کوچک به یک فروشگاه بزرگ حرکت کنند. فرصت های بسیار بیشتری برای تحقق خود در اینجا وجود دارد. "

این واقعیت آشکار است - در ابتدا لیدیا تاران تنها یک برنامه را "صبحانه با 1 + 1" رهبری کرد. به زودی نمایش «من عاشق اوکراین» شدم. پس از آن - پروژه "رقص برای شما-3". در آن لیدیا تاران یکی از شرکت کنندگان ستاره بود.

"این دور از ابتکار من است، و برای من بسیار عجیب و غریب است. من توانایی خودم را احساس نمی کردم. در زندگی، بعد از همه، او رقص نمی کند - نه در محافل، و یا در نمایش های آماتور. حتی در عروسی خود با Domansky در گردباد والتز چرخش نداشت، به عنوان عروسی وجود دارد. در ابتدا مطمئن بودم که هیچ چیز نمی تواند اتفاق بیفتد. این بسیار سخت بود - انگشتان زخمی، عضلات پاره شده، انفجار، کبودی. این مثل ورزش حرفه ای است - کار واقعی است. در واقع، معلوم شد که یک فرد به طور کامل چنین اشغال هایی را تبدیل می کند. در مغز شروع به کار برخی از پیچ و تاب، که به "خواب" استفاده می شود. همه چیز در کار گنجانده شده است. اگر چه رقص در وهله اول - این مغز نیست. این روح و بدن است. "


مطمئنا، لیدا، مانند هر شخص دیگر ، زن و شوهر خود را در طبقه رقص مورد انتقاد قرار داد ناخوشایند بود. اما با وجود اشک، او ابتدا ثابت کرد که او می داند چگونه یک ضربه را نگه دارد، و در مرحله دوم، به عنوان یک تلویزیون مجرب با تجربه، او متوجه شد که او در نمایش است. بنابراین، بسیار بستگی دارد نه به اینکه چگونه شما رقصید، بلکه در مورد چگونگی تنظیم اتاق شما. به هر حال، Andrei Domansky از ایده همسرش برای شرکت در این پروژه تلویزیونی خوشحال بود. او به طور کامل یادآوری کرد که سال گذشته، یکی از شرکت کنندگان، "رقص برای شما" Marichka Padalko بود، و چگونه در طول پروژه کودک او بیمار بود. علاوه بر این، هر مرد یک شب همسر را بخود می بخشد، حداقل یک لیوان چای بریده، به طوری که بعد از همه او تحت نظارت قرار گرفت و تا 12 روز در اتاق تمرین ناپدید نشد. با این حال، لیدا به طبقه رفت. اگر چه در زندگی واقعی، او در اختلاف با شوهرش تسلیم می شود: "بسیار راحت تر است تا ادعای آندره را با او در میان بگذارید. و برای دو نفر از ما راحت است. و علت این امر، اگر شما فقط می توانید بیرون بروید و یکدیگر را ملاقات کنید و از انطباق خود، انعطاف پذیری و عدم تضاد، عالی برخوردار شوید. »