ناتنا موردیوکوا، بازیگر نقش مکمل زن، بیوگرافی


Nonna Mordyukova، بازیگر مرد واقعا مشهور، که بیوگرافی او پر از حقایق جالب و دراماتیک است، تبدیل به یک نماد دوران است. استعداد فوقالعادهاش توسط مدیران بزرگ حتی در زمان پذیرش در مدرسه متوجه شد. یک زن کاکاشی ساده کوبانی نه تنها جهان را با وسعت روح او به دنیا آورد، بلکه برای شخصیت پیچیده اش معروف شد. مشهور بازیگر Nonna Mordyukova بی قاعده است - این توسط دایره المعارف انگلیسی سینمایی تایید شد، ثبت نام Nonna Mordyukova در ده بازیگر برتر در جهان است. به طور شگفت انگیز، در دایره المعارف بزرگ روسیه چنین فیلم های شناخته شده با مشارکت او به عنوان "رئیس"، "عروسی Balzaminov"، "الماس بازو"، "کمیسر"، "Rodnya"، "مادر" وجود دارد. هیچ پیامبری در کشور خود وجود ندارد ...

سه سال گذشته نونا موردیوکوا، بازیگر زن، فرصتی برای کسب کنسرتی نداشت. او گفت که دوست دارد برداشته شود، اما آنها نقش خوبی نداشته اند. بازنشستگی، با توجه به Mordyukova، من فقط غذا و دارو را. با بزرگترین تلفات زندگی او، او ازدواج طلاق گرفته با ویاچسلاو تیکونوف، مرگ والدین شانزده خود را از مصرف بیش از حد مواد مخدر و روابط خشن با روز گذشته، نه تنها با سابقش، ناتالیا ورلی، بلکه همچنین با نوه او، در نظر گرفت. به طور کلی، زندگی از طریق اشک. فقط در سال های اخیر، بازیگر توانست با کرامت زندگی کند - اگر بتوان آن را نام برد. شصت سال قبل از مرگ او Nonna Viktorovna یک آپارتمان سه خوابه در طبقه اول یک خانه پانل در Krylatskoye دریافت کرد. موردیوکوا با خواهرش ناتالیا زندگی کرد. من هرگز خودم را قوی ندیدم، من پوستر زیادی داشتم. این بازیگر گفت: "خواهرم از من رنج می برد، نمی داند کجا از اشک هایم برود."

Noyabrina (نام Nonna Viktorovna، ثبت شده در متریک در هنگام تولد) در کوبان، در Konstantinovka، در خانواده کمونیست متولد شد. این روستا، او میهن خود را در نظر گرفت و حتی آدرس اول خانه اش - خیابان کرزیا، خانه 6 را به خاطر آورد. او در پایان جنگ در سال 1945 وارد مسکو شد. در VGIK خوابگاه مستقر شده است. در سال دوم او، اولیانا گروموا در "گارد جوان" سرگئی گراسیموف بازی کرد. Nonna Viktorovna در یکی از مصاحبه های اخیر خود گفت:

- من 21 ساله بودم "گارد جوان" در 48 سال رهبر اجاره شد. این توسط 80 میلیون نفر دیده می شود. من معروف شدم نقش Volodya Osmukhin توسط Glory Tikhonov جوان بازی کرد. سپس او 21 ساله بود. ما ازدواج کردیم، ما یک پسر داشتیم. وقتی ما از VGIK فارغ التحصیل شدیم، ما از خوابگاه خارج شدیم. لازم بود که از طریق آپارتمان دوستان با یک پسر دو ساله در آغوش خود بگردد. افتخار به تیراندازی رفت، و من - در کمیته دولتی خواستار یک فضای زندگی برای خانواده هستم. ما یک پاساژ در یک قریه گرفتیم. من بلافاصله به Slava نوشتم که زندگی در حال بهبود است، ما یک گوشه داریم، و در حال حاضر وزن فقط خوب خواهد بود. تیکونوف از فیلمبرداری بازگشت، "آپارتمان" را دید (همانطور که تصویرش را) و وحشت زده بود. او من را متهم کرد که به اندازه کافی ضعیف و احمقانه است تا این «خانه» را بپذیرد. سپس او مرا مجروح ساخت، من را به اشک آور آورد. در آغاز دهه شصت، ازدواج ما تنها رفاه قابل ملاحظه ای را حفظ کرد. ما با اسلاو غریبه شدیم خانواده می تواند در هر لحظه سقوط کند. و این اتفاق افتاد روز دوم پس از مرگ مادر من تصمیم گرفتیم طلاق بگیریم. ما برای 12 سال با هم زندگی کردیم، سپس تصمیم گرفتیم به طور جداگانه برویم.

هنگامی که Nonna Mordyukova Urmas Ott نامیده می شود و پیشنهاد می کند در "Dialogues" خود شرکت کند. این همان کسی است که در پخش خود می پرسد: "Nonna Viktorovna، اما چگونه اتفاق می افتد که شما، هنرمند مردمی، هنوز در یک اتاق خروشچف زندگی می کنند؟" Mordyukova پاسخ داد: "اما من نمی دانم. من نمی توانم از مقامات بپرسم. " و او به شوخی گفت: "من در یونسکو خواهم نوشت ..." در "گفتگوها" او رک و پوست کنده گفت که او به شدت فقیر است. بین تماشاگران ویکتور چرنومیردین، که به رئیس پاریس اتحادیه فیلمسازان نیکیتا میحالکوف تلفن کرد، گفت: «چه خبر؟ شما Mordyukova در یک آپارتمان یک اتاق زندگی می کند، یک بازنشستگی کوچک می شود! به طوری که در سه روز همه چیز ثابت خواهد شد و من شخصا مطلع شدم ". در نتیجه، Mordyukova یک آپارتمان در بلوک پاییزی، در نزدیکی خانه معروف یلتسین دریافت کرد. "قبلا، در یک آپارتمان قدیمی، همه به من عادت کردند،" گفت: "بازیگر،" حالا من راه می روم، همه چیز را می بینم: میشا زادورنوف، کورژاکوف، لوژکوف، همسایگانش ... دنیس اوفتیگنایف در یک مهمانی خانه جدید به من آمد. او، به جای یک دسته از گل سرخ، به قفسه سینه خود را یک ماشین لباسشویی شسته و رفته. بنابراین زندگی من بهبود یافته است. "

در سه سال گذشته، موردیوکوا اغلب در بیمارستان کرملین قرار دارد. محفظه CDB به نظر می رسید بسیار سرد برای او: "اگر چه من منحرف خواهد شد، فریاد - من به بیمارستان دیگر رفتن نیست! ادرار وجود ندارد " او در خانه، در یک آپارتمان آپارتمانی، گرمتر بود: "در ابتدا او ترسید: آه، Krylatskoe، خیلی دور - و در حال حاضر من به آن استفاده شده است. آپارتمان آرام، گرم، ساخته شده با کیفیت اروپایی با کیفیت است. من با آپارتمانم خیلی خوشحالم در طبقه اول - من خودم تصمیم گرفتم در خارج از پنجره سبز داشته باشم. شما باز خواهید شد - یک بنفشه، یاسمن، همه شکوفه ها. به دلیل شاخ و برگ، درست است، در کشور تاریک است، اما من اجازه نمی دهم که بوته ها قطع شوند. البته من بیشتر نیازی ندارم من هرگز چنین زندگی نکردم فقط من فکر کردم: نه، آنها در حال حاضر بیش از حد - سه اتاق! و شما می دانید، من سه اتاق را دریافت کردم، بنابراین مشکل آپارتمان من حل شد! من اختصاص داده ام! یک اتاق - تلویزیون، مبل، جاذبه، نشستن. دیگر، کوچک، اتاق خواب من است. این خوب است، گل وجود دارد. من مثل گیاهان خانه ای دوست دارم و مانند توت ها در آنها غرق می شوم. و اتاق سوم اتاق نشیمن است. "

"یک بار برای مشارکت در شعله سال نو، من با یک اتاق خواب ایتالیایی سفید و طلایی ارائه شد -" برای خدمات به پدر و مادر! "- به یاد می آورد بازیگر - دیدن یک تخت بزرگ با انواع ناهار خوری، من بلافاصله متوجه شد:" سپس برای شوهر خود نگاه کنید " به خنده من هنوز در یک آپارتمان یک اتاق زندگی می کردم. در خانه، حتی قلب من، گفت: "کجا باید این تخت را بپوشم؟" تصمیم گرفتم آن را در لنجیا قرار دهم و آن را با یک فیلم پوشش دهم - سپس به یکی از برادرانت بدهم. و سپس یک فکر به ذهن من آمد: "آدرس و شماره تلفن فروشگاه بر روی برچسب است، و تخت هنوز" ضعیف "!" من با مدیر فروشگاه توافق کردم و اتاق خواب من گرفته شد دور. من 15000 دلار داده شد و ارزش آن ایتالیایی بود، معجزه 17000 دلار (2000 دلار به عنوان مجازات گرفته شد). 5000 دلار دیگر برای انتشار کتاب من، پنج مورد دیگر برای تبلیغ لباسهای لباس، هر کس فیلم های این فیلم را به یاد می آورد، جایی که من در خوابگاه ها بودم ... به طور کلی، 25 هزار دلار بود که منجر به موفقیت مالی من در زندگی بود. اما با شخصیت من، پول شروع شد به سرعت گسترش یافت - من به خانواده ام کمک زیادی کرد. با این حال، مبلمان ارزان قیمت برای یک آپارتمان جدید، من پول کافی داشتم. " موردیوکوا شکایت کرد: "من هرگز به یک زندگی شیک نرفته ام". محبوب ترین بازیگر زن نمی تواند از محیط های لوکس برخوردار باشد، اما از کل کشور دوست داشت.

در سال های اخیر، بازیگر با بی اعتنایی مصاحبه کرد، اما پاسخ دادن به سوالات بسیار صادقانه بود.

- اگر دو بلیط به بهشت ​​بریزم، می توانم بلیط دوم را به پسرم بدهم که می توانم با آن به دیدار بروم. خیلی زود، من آن را از دست دادم.

- آخرین بار در سال 1955 شرمنده شدم من برای هیچ چیز پولی نگرفتم برای حضور در این رویداد. من نمی دانم پول چه بود، اما بازیگر Inna Makarova به من گفت: "شما یک احمق هستید، هر کس آن را داشته است." و Gurchenko افزود: "همه آنها پول ندارند تا این پول را بدهند." من به او جواب دادم: "من هرگز چنین کاری نخواهم کرد."

- هرگز فراموش نخواهم کرد که چگونه به موسسه سینما رفتم. از کمیته پذیرش خواسته شدم: "چه کاری باید انجام دهید؟" خوب، آنها: "حداقل چیزی را بخوان". من: "از روزنامه یا چه؟" من نمیخواهم. " آنها به من احتیاج داشتند. خب، پس من rubanula: "به من گواهی من از بلوغ به من رفتن به ادامه به Marshall." و آنها خندیدند و بدون هیچ گونه سخنرانی من پذیرفتند

"آخرین بار گریه کردم وقتی شنیده شدم که من چندین اسکلروز دارم.

"برای هیچ چیز در زندگی، من نمی توانم بیکار باشم.

- من با نوع افرادی که با لباس و روابطشان میخواهند از منشا بیرون بیایند، منسوب به کشورشان، نمیخواهم طبیعی باشند.

- زندگی من بسیار موفقتر بود، اگر در زندگی شخصی من خوشبخت بودم. و سپس من و Tikhonov یک زندگی کمی نابود شد و تنها او باقی مانده است. می دانید زمانی که من با برونشیت مبتلا شدم، من با درجه حرارت 39.5 غیر از برادران و خواهران، من هیچ کس به پشیمانی. و من فکر کردم که به تیکونوف و همسرش نامه ای بنویسیم: «من را به خاطر خدا نگه دارم».

- من نمی خواهم که بستگانم بدانند که من به عنوان یک کودک، Kolka Gorsky را - یک ملوان بزرگ تر از من برای 10 سال، بوسیدم. من 13 ساله بودم این در دریای آزوف اتفاق افتاد. ما با هم قدم زدیم او مرا متقاعد کرد و به زور به من لبخند زد. خیلی ترسناک شد. به نظر می رسید که او می خواست من را غرق کند.

"برای اولین بار زندگی ام زمانی که مؤسسه متوسطه را دریافت کرد ناامید شدم. و دخترانی که در خواب به پا می نشیند، از قایق مانده اند.

- اگر من یک بازیگر نبودم، قطعا به یک خواننده تبدیل خواهم شد. من علاقه ای به بازی و موسیقی دارم. در مدرسه ای که در دوران تحصیلات تکمیلی بود، من سونات اول بتهوون را بازی کردم.

- شوخی من زمانی متوجه نشدم که یک روز در یک تمرین، شریک من یک صحنه را دریافت نکرده بود. سپس به او رفتم و فریاد زدم: "متولد خزیدن نمی تواند پرواز کند!" فکر کردم که با موفقیت شاد شدم. من برگشتم و متوجه شدم که او دروغ می گوید و گریه می کند. من هنوز توبه کردم

- هنوز هم به خاطر این واقعیت که من ازدواج کرده ام، این سوال را قبول ندارم، متاسفم. به عشق رفته و فرار کرد

- در روزی که من هنرمند مردمی اتحاد جماهیر شوروی به من داده شد، کاملا خوشحال شدم.

- بزرگترین دشواری که من در زندگی ام به آن رسیدم، یک سفر بدون بلیط از مزرعه جمعی به ایستگاه راه آهن کازان در یک ماشین حمل و نقل قطار بود. همه این راه در 45th. یک اعتصاب غذا، یک جنگ.

"هنگامی که من یک ماشین ماشین تصادفی نجات یافتم". شب در راه رفتن به خوابگاه، من از خواب زمستانی عبور می کردم. من 18 ساله بودم. پسرانم را ملاقات کردم: "و در اینجا یک دختر خوب است!" متوجه شدم که از نفت سفید بوی می دهد. در نزدیکی، قطار توسط یک مرد ناشناخته تعمیر شد که در همه آنها با گریه خود را فریاد زد. و در یک مورد دیگر چهار نفر به من حمله کردند. من قبلا تحت فشار بودم، و من پشت سرم گذاشتم. آنها قبلا بیش از من شلوغ شده بودند. و ناگهان دوچرخه دست من حرکت می کند. این مرد رانندگی کرد او تبدیل به یک ملوان شد. او مرا از آنها نجات داد.

همانطور که می بینیم، در بازیگر نونا Mardiukova، بیوگرافی پر از وقایع بسیاری است که برای ده ها تن از افراد عادی کافی خواهد بود. برای اعترافات ظاهرا کوتاه او روح، اندیشه ها، احساسات خود را در بر می گیرد. نه بیهوده Nonna Mordyukova باقی مانده است بازیگر مورد علاقه بسیاری از نسل از تماشاچیان اختصاص داده شده است.