اگر یک مرد می گوید که او در زندگی گیج شده است

مرد شما در خود و شما قفل شده است، به سادگی، نمی دانید چه باید بکنید و چه چیزی "اسب به او برای رانندگی". شما از روز به روز عذاب و عذاب می کشید و بیشتر از شما دورتر است. افکار او، جایی بسیار دور، اما شما توسط عذاب سوال عذاب آور: "چه چیزی با او ادامه دارد؟" بنابراین، پس از تلاش برای پیدا کردن، شما متوجه خواهید شد که دلیل در روح او پنهان است و به همین دلیل است که او در رفتار او تغییر کرده است. امروز ما دلایلی را که یک مرد می گوید که در زندگی اشتباه گرفته شده است، در نظر بگیریم. و ما سعی خواهیم کرد تا ببینیم چگونه می توانیم در این لحظه به او کمک کنیم.

رمز و راز و غیر قابل توضیح بودن رفتار مردانه، همانطور که می دانید، یک واقعیت کاملا غیر قابل توضیح است که برای زنان بسیار دشوار است. برای رهایی از افسردگی، خودتان را از درون با مشکلات و افکار مختلف در مورد آنها عذرخواهی کنید، همانطور که در همه آنها به نظر می رسد، و نه یک حق زنانه. باور کنید مردان بیشتر از این رنج می برند. به سادگی، با قانون اساسی، آنها آن را به طور عمومی بیان نمی کنند، بدون اینکه به سمت چپ و راست بکشند، که در اینجا آنها می گویند من یک زندگی سیاه و سفید دارم و چه باید بکنم. آنها برای همه ی احساسات و احساساتشان محرمانه هستند. خیلی بدتر است پس از همه، با کشف دنیای درونی خود و صحبت در مورد آنچه که ما را در معرض خطر بسیار ساده تر از مخفی کردن آن همه در عمق خود و تلاش برای زندگی مانند این است. مردان به هیچ وجه تمایل به ابراز احساسات خود را ندارند، که چنین نتیجه ای غم انگیزی برای آنها به ارمغان می آورد. برای داشتن یک مرد واقعی و هرگز در مورد مشکلات خود شکایت نکنید، در هر نماینده مرد، به عنوان یک پایه محکم در زندگی خود قرار می گیرد. بنابراین، اعتبار اصلی هر دهقان، این است که یک روح قوی، مستقل و ارزشمند باشد تا همه مشکلات زندگی را بپذیرد و همیشه از نارضایتی و احساسات خود رنج ببرد. و به همین دلیل، او همیشه با تمام توان خود در تلاش برای مطابقت با این تصویر، حمل تمام منفی در داخل و عدم نیاز به او را شکست. این یک تصویر کلیشه ای مردانه است و هیچ چیز در مورد آن نمی تواند انجام شود، تنها برای ما زنان برای مبارزه با این موضوع باقی مانده اند. او می خواست خودش را عوض کند اما به سادگی نمی توانست خودش را حل کند، می ترسد مرد "من" را تحقیر کند. و برای تمام تلاش های خود، از علت اصلی، رفتار عجیب و غریب او، از اغوا کردن او، به اغلب موارد به یک توضیح ساده و درست در این شکل محدود می شود که، آنها می گویند، در خود و احساسات خود اشتباه گرفته اند. و با این وجود، اگر یک مرد می گوید که او در زندگی دخالت دارد، او را تنها با مشکلات خود ترک نکنید. مهم نیست که چطور بود، سعی کنید با او صحبت کنید و شاید در نهایت او به نوعی به معنای اخلاقی کلمه کمک کند.

در مسیر مبارزه با درهم آمیختگی و عدم اطمینان در زندگی خود، این واقعیت است که در عین حال شما یک دیوار عاطفی بالا خواهید داشت. کدام یک از چند ثانیه، مستقیما، خود انسان است. او با کمک این دیوار سعی خواهد کرد که خود را از تمام جهان دور کند و از شما کمک کند. او دوست ندارد زمانی که یک زن سعی می کند وارد روحش شود و در بهترین حالت، به نام اجتناب از آن، "فرار از کشتی" را در نظر بگیرد. ارزشش این است که بدانید که بسیاری از مردان، با نگرش مشخص، هر گونه توصیه از طرف زن را درک می کنند. این همه به خاطر این واقعیت است که توصیه هایی که ما به آنها در درک روانشناختی آنها ارائه می دهیم، به عنوان چیزی بیشتر از خیانت و محکوم شدن نیست. بنابراین، در هر صورت، توصیه های خود را بر روی او تحمیل نکنید، اما به نظر می رسد، کاملا به طور تصادفی، و به هر حال. نکته اصلی این است که قبل از اینکه یک تصویر واضح از مکالمه خود داشته باشید، سؤالاتی را مطرح نکنید و فقط آن را بیان کنید. مردان دوستداران شنوندگان سپاسگزار هستند، و به همین دلیل، شانس شما برای پیدا کردن، به ناشنوایی روح او، و پیدا کردن آنچه در آن پنهان است، به میزان قابل توجهی افزایش خواهد یافت.

اما برای اولین بار به شما برای نقش یک روان شناس مردانه آماده شده ایم، بیایید به طور خلاصه به بررسی دلایل اصلی این که یک مرد را از مسیر زندگی عادی خود بیرون بکشیم.

همه دهقانان، به طوری که بدشان را در زندگی نمانده است، در روانشناسی مردانه، مستعد تجربه های دردناک هستند. به جای اینکه همه چیز را مرتب کند، اگر نه با عمل، و سپس حداقل با کلمه. آنها تقریبا همه چیز را که در اطرافشان اتفاق می افتد عذاب می دهند. این که آیا این کار، خانواده، دوستان و یا فقط یک عشق جدید از دست رفته است. در هزینه خود هزینه زیادی بپردازید - این محبوب ترین شمارنده آن است. و می توان آن را توضیح داد. او، یک مرد واقعی، بیش از حد به خود می گیرد. فکر میکنم همه چیز تحت مسئولیت اوست و اگر چیزی از کنترل خارج شود. او خود را منفعل می کند، منحصرا خود، که او نمی تواند، این است که همه در محدودیت های خاصی نگه دارید. او تلاش می کند تا متوجه شود که او هنوز اشتباه کرده و در چه نقطه ای، کنترل هوشیار خود را از دست داده است. به یک کلام، او فقط از مسئولیت دائمی خسته شد.

با این حال، دلایل می تواند ورشکستگی او به عنوان یک مرد باشد. بی ثباتی مالی، نارضایتی از خود، و نه تحقق برنامه ها و وظایف پیش از آن، و از همه مهمتر، شروع یک خط سیاه در جبهه عشق. همانطور که برای آخرین دلیل، آن است که رایج ترین و بالاتر از همه بقیه است. این شامل جنبه های بسیاری است؛ به همین دلیل انسان به سادگی اشتباه گرفته و احساسات و خواسته هایش را درک نمی کند. این ممکن است خستگی او از یک رابطه طولانی، یک عشق ناگهانی برای یک زن دیگر یا فقط احساس خیالی باشد که این عشق است. در اینجا مرد بیش از هر زمان سر خود را در گردباد این مثلث عشق می سوزاند و سعی می کند تصمیم بگیرد که واقعا چه کسی دوستش دارد و چه کسی می خواهد با او باقی بماند. در اینجا ما همچنین به این واقعیت اشاره کردیم که او به سادگی خود را به انتخاب خود متهم کرد، نزدیک به شماست و در کل نمیتواند برای خودش سوال بپرسد: آیا شما واقعا شخصی هستید که او می خواهد تمام زندگی خود را زنده کند؟ یا شاید این فقط آن است، بدون توجه به اینکه چگونه صدای تلخی آن را می شنویم، از عشق می سوزانید. یا فقط در مورد یک مکث کوچک در رابطه خود فکر کنید

اگر یک مرد می گوید که او در زندگی متولد شده است و شما می خواهید به او کمک کنید و در عین حال از عذاب وجدان های ناخوشایند در مورد عدم اطمینان غافل نشوید، سپس او را فشار ندهید. و فقط با او صحبت می کنند، وقت خود را برای دیدن اینکه آیا او می تواند آن را کشف کند و یا به او کمک کند. با هم، همانطور که می دانید، همه مشکلات به نظر می رسد مثل یک چیز احمقانه است. او را فشار ندهید و زمانی که تصمیم نهایی را می گیرد، او را تحمل نکنید، اما نتیجه تصمیم خود را افزایش نخواهید داد. و مهمتر از همه، هر چه بود، آن را به عهده دارد.