مدیر خانه اوکراین ناتالیا Zabolotnaya

هنگامی که ناتالیا زابلالتایا پیشنهاد می شود که گالری را باز کند، می خندد: "من به یک گالری بزرگ نیاز دارم نه کمتر از پنج هزار متر مربع!" این بلوند شکننده با صدای نرم در حال حاضر خانه ی اوکراین را در هفتمین سال پیش اجرا کرده است. هنگامی که کلاه پاشنه هایش از طریق سالن های عقب بازتاب می شود، ساختمان به نظر می رسد پیش بینی شده است: آیا چیزی اتفاق خواهد افتاد؟ هیچ کس هنوز نمی داند - چه، اما آن را جالب خواهد بود، در حالی که مدیر خانه اوکراین ناتالیا Zabolotnaya جهان را تحت نظارت است!

روز او آینده خود را تغییر داد

یک بار در یک شب زیبا در ماه ژوئن، یک دختر زیبا و لباس پوش شده خیابان های Cherkassy سرگردان شد: شانه های او پایین بود، صورت خود را افسرده. در نگاه یک بیگانه، زندگی ناتالی به خوبی پیشرفت کرد: او از یک دانشگاه آموزشی فارغ التحصیل شد، یک دیپلم فارغ التحصیل شد و حتی - به عنوان یکی از بهترین دانشجویان دختر - یک توزیع در یک دبیرستان نخبه. اما او کاملا نمی خواست که یک معلم باشد! من وارد دانشکده ی فلسفه یونانی شدم چون تنها دو دانشگاه در این شهر وجود داشت: Polytech و موسسه آموزشی، و ناتالیا، دختر در خانه، horoshistka ابدی بود، او حتی در مورد رفتن به شهر بزرگ فکر نمی کنم. و اکنون او آماده است تا از چشم انداز آینده آهسته بگریزد.

نشانه ای از مرکز استخدامی شهر قبل از چشمان من چشمک زد. ناسیونال Zabolotnaya، رئیس خانه اوکراین، به دنبال تحریک ناگهانی، به درب رفت. یک مرد به طرف او آمد: "من متاسفم، ما بسته است!" - "لطفا به من کمک کنید!" - او التماس کرد. - "و چه اتفاقی افتاد؟" عجله کرد، او در مورد بدبختی اش گفت. مرد متوقف شد، به نظر سنجی او نگاه کرد. "شما می دانید، امروز ما فقط یک پیام عجیب و غریب دریافت کردیم:" ما نیاز به افراد ارتباطی، خنده دار، زیبا داریم ". ناتالیا خندید و گفت: اگر چه او ساکت تر بود و در مرکز توجه قرار گرفته بود، فورا رنگ را پشت سر گذاشت، در قلب او خود را سست و جنگید و بی تردید در نظر گرفت. این مادر او بود - یک دوست داشتنی، با همان طنز، مضطرب، عاشق جشنواره های مردمی و آهنگ های اوکراینی. پدر، معلم طراحی، خیلی متفاوت بود - ظریف، هوشمند، مهربان و عاشقانه. والدین نمی توانند بلافاصله پس از تولد جوانترین دختر خود، ناتالیا، ازدواج کنند. در آن، این دو آغاز - معنویت و ظرافت شخصیت - فانتزی در هم آمیخته اند.

همانطور که معلوم شد، این اعلامیه یک روزنامه تبلیغاتی جدیدی را به خود اختصاص داد که عوامل فروش فضای تبلیغاتی را استخدام می کرد. ناتالیا اولین بازدید خود را در این ظرفیت به یک شرکت بزرگ تجاری در نزدیکی خانه انجام داد. او راه خود را به دفتر کارخانه راه اندازی کرد، او به مدت طولانی و دقیق به من گفت که قیمت ها، مزایای مشتریان است، و تنها متوجه شد که مدیر و معاونش به سختی می خندد. "علامت، شما خروجی روزنامه را خواندید؟ پس از همه، ما بنیانگذاران آن هستیم. " در یک قسمت سرگرم کننده، یک دختر پر انرژی به یاد می آورد، و به زودی او یک روزنامه نگار شد، و بعدا معاون سردبیر در یکی دیگر از پروژه های جدی از سرمایه گذاران همان - روزنامه سیاسی "Gubernskie Vedomosti". تمام موفقیت های شغلی آینده او، در هر صورت، با آن انگیزه ناگهانی برای تغییر سرنوشت همراه بود.


روز او متوجه رویای او شد

هنگامی که ناتالیا تصمیم به تبدیل شدن به ناشر پیدا کرد. این دقیقا درست نیست - او فقط فکر کرد که خوب است برای انتشار مجموعه ای از پرفروش ترین اوکراین. پرطرفدار لبخند زدن خود را کنترل مهر و موم، در زمان کتاب از چاپ، آنها را به مغازه ها، و وارد قرارداد. نخستین نسخه به دنبال یکی دیگر، حتی بیشتر جالب بود - «مجموعه تلفیقی ترسناک اوکراین»، به طور غیر منتظره برای ناتالیا به عنوان یکی از 10 بهترین کتاب دهه در تالار کتاب Lviv شناخته شد. بعدها چندین کتاب ده ها کتاب چاپ شد، که در حال حاضر کودکانش نیز سعی در خواندن دارند.

از تمام اجزای موفقیت، مدیر خانه اوکراین، ناتالیا Zabolotnaya، یک چیز داشت: آمادگی برای فرصتی برای برنده شدن. نه سرمایه اولیه، نه تجربه، نه مشاوران حرفه ای، و نه حمایت از یک دوست داشتنی. مادر من در ابتدای سرطان درگذشت، پدرم قبل از مرگ، خواهر بزرگتر من زندگی خود را داشت، و کنکویستادور جوان به طور کامل به سمت خود رها شد. او قبلا از هر شوخی متزلزل شده بود، احساس می کرد با اعتماد به نفس بیشتری نسبت به اوضاع اطراف روزنامه نگار روزنامه محترم، ستاره در Cherkasy تبدیل شده است و در حال حاضر او رویای تسخیر کیف را در نظر داشت. برای اینکه آن را آسان تر، تصمیم گرفتم یک ماشین بخرم، یک وام گرفتم، واقعا فکر نمی کردم که چگونه آن را پرداخت کنم.

"من هنوز خرید دکمه ها در ابتدا، و سپس پارچه بر روی کت من،" Zabolotnaya، به یاد جوانان او می خندد. - و سپس من آن را مثل ... یک کلمه خوب اوکراین وجود دارد - "zuhvala". استان، مستقیم، صاحب اعتماد به نفس، بازمتن. در Cherkassy هیچ چیز من برگزار شد - نه پدر و مادر، و نه کار مورد علاقه من، و نه cavaliers - به نظر می رسید که هیچ مقرون به صرفه وجود دارد. من می خواستم جایی فرار کنم. " احساس سوزش، اما همچنین آزادی ترسناک - این چیزی است که آن را آرزو. و یک روز او رویای خنده اش را برآورده کرد: او در نقاشی "نور نویر" خود نشسته بود، موسیقی را روشن کرد و ابتدا از طریق سد چرکاسی در بالای Dnieper، و دو ساعت بعد - در کنار Khreshchatyk. در خیابان اصلی ... و من می خواهم اضافه کنم - با ارکستر. او واقعا در روح ناتاشا صدا می زد.


روز او به یک شخص بسیار مهم تبدیل شد

هنگامی که مدیر خانه اوکراین ناتالیا Zabolotnaya ارائه شد برای ایجاد یک مرکز مطبوعاتی در خانه اوکراین. در آن زمان، او در حال حاضر در "Herald رئيس جمهور" در پشت او، که در آن او به دلیل این واقعیت است که دختر اغلب از Cherkasy به کنفرانس مطبوعاتی ریاست جمهوری آمد و موفق به دوستی با خدمات مطبوعاتی بود. به موازات، درگیر در PR از یک حزب شناخته شده سیاسی است، او امیدوار بود که پس از پیروزی در انتخابات مجلس یک مطبوعات مطبوعات از اول شخص خواهد بود. با این حال، رئیس خدمات او را رد کرد: حضور نزدیک یک زن متاهل زیبا می تواند به صحبت های نامطلوب منجر شود. در سیاست، ناتالیا ناامید شد، در Vestnik از پرداخت حقوق خود متوقف شد، و دوباره، همانطور که در جوانان اولیه او بود، وضعیت نااطمینانی بود: چه کاری باید انجام شود؟ او واقعا دوستش دارد؟ انتشار ناگهان متوقف شده است، روزنامه نگاری خسته شده است. ناتالیا اذعان می کند: "من شخص بی قراری هستم، برای اینکه من مقاله ای را در دو نوار بنویسم و ​​حتی در چنین روزنامه محافظه کار - شکنجه". "او همیشه خبرنگاران و خبرنگاران تلویزیون را غبطه می زند."

مالی، البته، عاشقانه ناتالیا به یاد می آورد که چگونه او یک بار مجبور شد از تانکر بخواهید بنزین را به طور دقیق 5 هریویان بخورد، زیرا پول بیشتری نداشت. "من کیف پولم را از دست دادم، من می خواهم به خانه بروم،" او گفت: و روشن در خدمت ایستگاه گاز لبخند زد. دو وام، درآمد ناپایدار، جلوتر از ناشناخته ... و اگر چه او تا به حال دوستان با نفوذ، زبان تبدیل به درخواست بدهی نیست. Zabolotnaya می گوید: "من به دفتر می آیم، لبخند می زنم، یک کتاب جدید می نویسم، من را ترک می کنم، و سپس در ماشین می سوزم." - من - مثل مارگاریا بلگاکوف: "هرگز چیزی نپرسید! هرگز چیزی نیست، و به ویژه کسانی که از شما قوی تر هستند. آنها خودشان را ارائه می دهند و همه خودشان را خواهند داد! »برای جستجو کردن خود در 20 سال طبیعی است، اما در 30 سال تنها افراد بسیار شجاع و بی رحمانه قادر به انجام آن هستند. در Zabolotnaya، هر دو ترکیب می شوند. به علاوه بازده باور نکردنی و سازمانی. پس از دریافت پیشنهاد برای ایجاد یک مرکز مطبوعاتی خانه اوکراین، او به سرعت به کسب و کار، سبک، طراحی اتاق، طراحی شده است، به طوری که در افتتاح مرکز مطبوعات، نخست وزیر گفت ... "من یک بیل در دست داده - من حفاری، ناتالیا خندید به طور کلی آسان است به خنده، آن است که - مستقیم مخالف همه از مدیران قبلی خانه اوکراین، سزاوار مقامات بازنشسته بالا. او حتی در مورد این پست فکر نمی کرد، تا زمانی که با مدرک بعدی وارد کلینیک شد - تقریبا هر شش ماه تغییر کرد. "من نمی دانم که چگونه می توانم بحث کنم، من دوست ندارم درگیری ها را داشته باشم، به همین دلیل من فقط دو گزینه داشتم: ترک کار و یا از دست دادن کار ... یا اینکه به عنوان یک کارگردان بر اساس اصل عمل کنید" اگر می خواهید مافیا را شکست دهید، باید به آن هدایت شود ". ناتالیا طبیعت مستقل خود را به یک شاخ گوشت گوسفند پیچید، همه ارتباطات را درگیر کرد و حتی تصمیم گرفت خودش را در یک زن قهوه ای رنگی رنگ کند تا نگاهی به چشمگیر تر داشته باشد. سپس، حقیقت، دوباره به تصویر کشیده شد. در حالی که او در سالنهای آرایشگاه نشسته بود، جایی در کوه های بالا کسی دستش را بلند کرد و زیر امضای نهایی امضا کرد. بانوی جوان پر جنب و جوش راننده یک کشتی چند منظوره بتنی بزرگ و زیردستان - یک تیم از 160 نفر بود.


روز او را در عشق به مرد اشتباه سقوط کرد

یک بار، در یک جلسه از جامعه Cherkasy، ناتالیا با یک تاجر جوان به نام ایگور ملاقات کرد. او حتی فکر نکرد که یک رمان وجود داشته باشد. در ابتدا، دقیقا در متن «Irony of Fate»، او آن را دوست نداشت. خیلی جوان، غیرقابل تحمل ناتالیا، مانند بسیاری از دخترانی که بدون پدر بزرگ شده بودند، به مردان مسن تر تبدیل شده بود (با این حال، برای آن او مجبور به تنهایی بود در تعطیلات آخر هفته و تعطیلات).

با این حال، یک جلسه دیگر با ایگور برگزار شد که همه چیز را تغییر داد. بعدها وی به اعضای خانه اوکراین، ناتالیا Zabolotnaya، اعتراف کرد که با داشتن همسر سابقش شکسته شد و خودش را هدف قرار داد: بلافاصله پس از 40 سال، خانواده و فرزندان جدیدی را به دست آورد. بنابراین یکی از آنها دقیقا می دانست که چه می خواست. یک سال پس از انتصاب، مدیر جدید "خانه اوکراین" در حال حاضر با یک شکم دور راه می رفت. ترک اعتیاد نیافتاد، و وقتی اولین فرزند سه ماهه بود، به کار خود ادامه داد. "این محل برای من آسان نیست، من به او قدرت روحانی بیش از حد داده ام، بنابراین من آن را بسیار ارزشمند. بنابراین، بلعیدن اشک های او، پسرش را به مراقبت از یک پرستار بچه ترک کرد و به کار رفت. با این وجود، او بوگدان را تا یک سال و نیم - سه بار در روز به خانه برد، زیرا آپارتمان نیز در مرکز قرار دارد. در شب او خواسته بود هشت بار غذا بخورد و تا 9 صبح به کار خود رفت. اما او بدون هیچ رژیم غذایی لاغر بود. "

این داستان تکرار شد و کمی کاترینا، که اکنون دو و نیم است. معاون شوهر از تعهد شوهر خود راضی نیست، همیشه می خندد: "نه ساعت، و شما در محل کار هستید. چه کسی دیگری برای محافظت از خانه اوکراین وجود دارد؟ "اما اخیرا، ناتالیا به طور تصادفی می شنید که چگونه شوهرش از طریق تلفن به کسی درباره موفقیت هایش گفته است، و صدای او غرور غیرقابل انکار است. "این چیزی است که من همیشه می خواستم - که کسی به من افتخار می کرد ..."


روز او غیر ممکن بود

هنگامی که او تصمیم به تغییر "تخصص" از خانه اوکراین. قبلا، درآمد اصلی، اجاره را به دست آورد: تالارهای سیاسی، کنفرانس های تجاری، میزهای گرد و درختان کریسمس کودکان وجود داشت. اکنون همه اینها نیز وجود دارد، اما به دلیل بحران، فعالیت تجاری به طور قابل توجهی کاهش یافته است. اما جهت جدید ایجاد شده توسط Zabolotno شکوفا است - نمایشگاه هنر و فعالیت. حتی قبل از اینکه سفارش به موقع انتصاب وی امضا شود، ناتالیا تصمیم به برگزاری اولین نمایشگاه هنری داد. او تجربه ای نداشت، ارتباطات در محیط هنری، هیچ آموزش خاصی ندارد. اما او برای شور و شوق ریخت. در ابتدا او تصمیم گرفت تا آثار را از مجموعه های خصوصی سیاستمداران معروف نمایش دهد، که این نمایشگاه به رنگ زرد کمرنگ بود، بسیاری از بازدیدکنندگان در تصاویر به عنوان نام مالک در صفحه علاقه مند نبودند. منتقدان هنر نمایشگاه عکاسی را محکوم کردند. اما مدیر خانه اوکراین، ناتالیا Zabolotnaya، به راحتی از مسیر برنامه ریزی شده است. پس از گذشت چند سال کارشناسان، دستان خود را دست انداختند و گفتند: "چه کار می کنی، چه مجسمه سازی؟ مجسمه سازی در حال فروپاشی است، آن را به کسی علاقه ندارد ... "برای اولین بار مجسمه سازان واقعا باید جذب شود، اما در حال حاضر، سه سال بعد، یک رونق واقعی از مجسمه سازی در کیف آغاز شد! به عنوان یک جایزه برای بازدید کنندگان ناتالیا از شاهکارهای بزرگ کارشناسی ارشد اروپا به ارمغان می آورد - در سال گذشته، به عنوان مثال، "اندیشمند" Rodin و "زنان دلربا" دالی. شادی صادقانه به او در کتاب بررسی تحویل داده می شود، نه تنها توسط مورخان هنرمند معتبر، بلکه همچنین مردان قدیمی و قدیمی که هرگز به پاریس نرسیده اند و خوشحال هستند زیرا کار پیکاسو، زادکین، گیاکومتی را دیدند ...

"دوستان اغلب من را از سهام که به نظر می رسد آنها را شکست، غیر قابل اجرا است. و من احساس می کنم که این واقعی است، اگر چه هیچ دلیل برای آن وجود ندارد. البته، لحظاتی وجود دارد که من نگران، افسرده، اما سپس به خودم می گویم: "با هم همکاری کنید! نکته اصلی این است که متوقف نشویم! گام به گام به گام بزرگ بروید! "و من شروع به کار می کنم."


خانه اوکراین در حال حاضر چهار نمایشگاه تخصصی تخصصی هنر را در سال برگزار می کند. آنها به مربیان خارجی، نمایندگان خانه های حراجی می آیند، در میان مهمانان تعداد بسیار زیادی از افراد VIP وجود دارد و البته هنرمندانی که به شوخی می گویند "زن خانه دار" Zabolotnaya. ناتالیا مجله ماهانه خود را در مورد هنر معاصر در حمایت از این اقدامات، که در ابتدا تنها به «خود» اشاره شده بود، منتشر می کند، اما با یک دست ناتاشا، نگرش گردشگری مناسب را پراکنده می کند.

با شور و شوق هنری از خود گذشتگی، خودش شروع به جمع آوری کرد ("من هستم Taurus، همه چیز را دوست دارم، من بلافاصله خواهم که به اموال برسم!"). او در حال حاضر دارای تحصیلات فلسفی و حقوقی است و تصمیم گرفت تا شکاف تاریخ هنر را حذف کند و وارد مکاتبات آکادمی ملی نقاشی و معماری شد. او زبان انگلیسی خود را بهبود می بخشد، در بسیاری از رویدادهای اجتماعی شرکت می کند ... چگونه همه چیز را مدیریت می کند؟ پاسخ ساده است: ناتالیا می داند که چگونه با گذشته کنار می آید و از آینده نمی ترسد، بنابراین گام های او بسیار آسان است.