اعتیاد جنسی یا اعتیاد

اعتیاد جنسی و یا اعتیاد، رفتار جنسی جنسی وسواسی است که ناخودآگاه برای رسیدن به لذت و راحتی روانی استفاده می شود.


علائم مشخصی از اعتیاد

به عنوان یک قانون، برای وابستگی جنسی، نشانه های زیر مشخص هستند. این ناتوانی در کنترل میل جنسی است. این یک رفتار شخصی است که به عواقب مضر منجر می شود، اما خود وابسته همیشه این را انکار می کند. با وابستگی جنسی در یک فرد، فراوانی تحریکات جنسی در دوران مدرن افزایش می یابد. در حوزه های دیگر زندگی، شخص وابسته به سادگی غیر قابل کنترل می شود. با سستی طولانی مدت جنسی، نشانه های علائم برداشت نیز ممکن است.

با این حال، لازم به ذکر است که نوع رفتار جنسی تنها زمانی وجود دارد که عناصری از نفوذ، سیستماتیک بودن و نادیده گرفتن عواقب احتمالی وجود داشته باشد.

وابستگی جنسی به مردان و زنان

افرادی که از اعتیاد جنسی رنج می برند همان چیزهایی را از تماس جنسی به عنوان معتادان به مواد مخدر دریافت می کنند - لذت بخش ترین احساس برای معتاد. چنین احساساتی غم و اندوه، ترس، اضطراب و خشم خود را غرق می کنند و همچنین به عنوان وسیله ای برای فرار از زندگی روزمره بیهوده است. با این حال، نیاز مدرن در حقیقت فرار می شود تا چنان قوی باشد که معتادان عملا کاملا قادر به مقاومت در برابر آن نیستند. و از زمان به زمان این افراد وابستگی خود را درک می کنند و سعی می کنند از آن خلاص شوند، اما آنها نمی توانند خودشان را انجام دهند.

بیشتر افراد وابسته به جنسیت مرد هستند. آنها به دلیل نیاز غیرمعمول به تماس های جنسی به اعتیاد جنسی مبتلا هستند. و گاهی اوقات اعتیاد جنسی به تغییر به شکل های غیر معمول جنسی می رسد و حتی می تواند امنیت اخلاقی و جسمی افراد دیگر را نیز نقض کند. به عنوان مثال، منجر به سرقت، خشونت، استمناء اجباری و غیره

در زنان، در اکثر موارد، وابستگی جنسی در رابطه جنسی به صورت تصادفی جنسی یا مقاربت با غریبه ها بیان می شود. آنها به منظور افزایش اعتماد به نفس و همچنین دستیابی به یک اعتصاب موقت به یک رابطه بیدار می روند. این زنان فقط نیاز به پیروزی و اطاعت از مردان دارند، اگر چه در واقع آنها تحت میل جنسی خود را پنهان می کنند برای درک خود بی ارزش بودن خود. واقعیت این است که با ورود به مقاربت جنسی بعدی، خانمهای مستقل جنسیتی خود را اداره می کنند و برای کوتاه مدت از تنهایی و غم خود فرار می کنند، زیرا در اغلب موارد آنها از ارتباط و حساسیت محروم مانده اند. به نظر می رسد یک نوع دایره بدی است. این زنان به دنبال نزدیکی معنوی هستند، اما آنها نمی دانند چگونه آن را دریافت کنند. در نتیجه، من احساس خستگی روحانی خود را با احساس قدرت، سرخوردگی از پیروزی های جنسی من جایگزین می کنم.

شایع ترین باورها و منفی مردان وابسته به جنس در تأیید ورشکستگی و بی فایده بودن آنها. برخی از مردان به اشتباه جنسیت مهم ترین نیاز خود را در زندگی در نظر می گیرند، در واقع جنسیت را با عشق معطوف می کنند. اغلب معتادان مرد معتقدند که هیچ کس بدون داشتن یک درام جنسی، عشق نخواهد داشت. و این دقیقا این باورهاست که منجر به نتیجه گیری هایی می شود که اشتباه هستند: "من می توانم دوست داشته باشم اگر آنها فقط جذب جنسیت به من شوند."

باورهای مشابه در میان زنان نیز وجود دارد. رایج ترین باور این واقعیت ضعف و بی نظمی است. و همچنین اعتقاد مستمر در عدم تناسب یک زن برای نگه داشتن یک مرد در کنار خود، ناشی از تنهایی تنهایی، بیانیه را بیان می کند: "اگر یاد بگیرم که از راه رسیده ام، من رها نخواهم شد." گاهی اوقات، به دنبال آموزش و پرورش و یا کانون های مذهبی، بانوی متهم به عصبانیت و بدبختی بدن او است. این باورهای ناخودآگاه منجر به شکل گیری رفتار جنسی افراد وابسته می شود.

مبنای وابستگی جنسی در فهم روانکاوی، اضطراب است. اغلب این اضطراب، شروع به در نظر گرفتن ساختار جنسی شخصیت انسان می کند: به عنوان مثال، نیاز جنسی به احساس ضعف جنسی زودرس، برای غلبه بر حالت خشم، و همچنین افسردگی یا اندونی (تحریک و ناراحتی).

سندرم اعتیادآور دارای ویژگی غیرقابل تحملی است، زیرا اضطراب و ترس با آن کاهش می یابد. بنابراین، یکی از وظایف اصلی یک روان پزشک و یک شخص وابسته به جنس، کار او تدریس در کنترل باورهای شخصی منفی است که منجر به هیجان عصبی منفی می شود و همچنین با افزایش اضطراب با کمک نیروهای داخلی بدن کار می کند. به عنوان یک قانون، معتادان در سفر به یک متخصص موافق هستند، اما کارهای روان درمانی طولانی مدت واقعا به کاهش جنبه کمی وابستگی کمک می کند. فرد وابسته باید، اول از همه، یاد بگیرد که با افراد ارتباط برقرار کند، زیرا توانایی برقراری ارتباط واقعا به خلاص شدن از تنهایی کمک می کند، یک رابطه جدید ایجاد می کند یا با موفقیت برقرار می کند.

بسیاری از افراد که با اعتیاد مواجه شده اند، سعی می کنند تا با اختلافات به حل و فصل منازعات برسند. و در نهایت، این عمل، به عنوان یک قاعده، برابر با مقابله است، و تمام تلاش ها بیهوده باقی می مانند. مشاوره حرفه ای، و نیز کمک روانشناختی برای حل چنین مشکلات، به سادگی ضروری خواهد بود. اگر تصمیم می گیرید زندگی خود را تغییر دهید و به خودتان کمک کنید، این یک گام بزرگ در راه تغییر برای بهتر شدن است.